پرندگان گریه می کنند
گلها پژمرده میشوند
خورشید بی فروغ می شود
و تاریکی همه جا رافرا می گیرد
تمام حرفها گم می شود
به خدا گناهدارد
روزگار دردها را فراموش می کند و با آسودگی بهخواب می رود
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
تا کجا بی خبر از حال تو باشم
مگه میشه از تو دل برید و دل کند
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
از کسی نیس که نشونی تو نگیرم
به تو روزی میرسم من که بمیرم
هنوزم جای دو دستات خالی مونده
تا قیامت توی دستای حقیرم
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
کی میاد روزی که با تو روبرو شم
من که از اول قصه گفته بودم
غیر تو با سایه م نمی جوشم
هستم با تو بدون تا زنده هستم
نشکنم عهدی را که با تو بستم
اولین عشق واسه همیشه
نه نمیزارم بری بی تو نمیشه
میخوام تا هستم مال تو باشم
لحظه لحظه شب و روز با تو باشم
فقط با تو تنها با تو
No no no baby i wont let you go
No no no baby i wont let you go
هر شب تو فکر تو با چشم بیدار
نمیره از یادم لحظهء دیدار
اولین عشق واسه همیشه
نه نمیزارم بری بی تو نمیشه
میخوام تا هستم مال تو باشم
لحظه لحظه شب و روز با تو باشم
فقط با تو تنها با تو
No no no baby i wont let you go
No no no baby i wont let you go
تا که خورشید هست و ماه و ستاره
هستم با تو هر جا سایه به سایه
اولین عشق واسه همیشه
نه نمیزارم بری بی تو نمیشه
میخوام تا هستم مال تو باشم
لحظه لحظه شب و روز با تو باشم
فقط با تو تنها با تو
No no no baby i wont let you go
میخوام تا هستم مال تو باشم
لحظه لحظه شب و روز با تو باشم
فقط با تو تنها با تو